افرادی که در زیر از آنها یاد خواهد شد همگی جزو لیست بزرگی از خیانتکاران بظاهر ایرانی هستند و جالب اینکه همگی در یک چیز اشتراک داشته اند و آن این است که به طرز عجیبی همه تفکرات اسلامی داشته اند و سعی داشته اند همواره اسلام را در ایران نگاه داشته و به هر شکلی از نابودی آن جلوگیری کنند
ایران ، متاسفانه همواره یک کشور خیانت خیز بوده است و شاید در هیچ ملیتی به اندازه ایرانیان اینهمه خائن در طول تاریخ وجود نداشته است.
ورود اسلام به ایران نتیجه یک خیانت بود . از خیانت سلمان فارسی گرفته تا خیانت آن آسیابان ایرانی که یزدگرد سوم را به قتل رساند.
ماندن اسلام در ایران هم باز نتیجه یک سری خیانتهای پی در پی بود. مثل افشین که اگر به بابک خرمدین خیانت نکرده بود ایران مدتها پیش از چنگ اعراب خارج میشد.
در طول این سالیان دراز هربار قهرمانی پیداشد تا ما را از شر این دیو (اسلام) نجات دهد چندین برابر خائن در همان زمان پیدا شدند و او را کشتند و جلوی رهایی ایران را گرفتند. نمونه ها انقدر زیاد است که حد و اندازه ای ندارد. اوج این ضربه های خائنانه در دوران سلسله قاجار نمایان شد
نمونه کاملا مشابه افشین را البته در همین قرن اخیر داشته ایم
یکی از افشین های روزگار معاصر ارتشبد حسین فردوست بود. او که برای محمدرضا شاه مثل برادر بود و یکی از نزدیکترین یارانش به شمار میرفت به یکباره معلوم شد که تمام این مدت جاسوسی او را میکرده و از انقلابیون و شخص خمینی حمایت میکرده است. فردوست انقدر به محمدرضاشاه نزدیک بود که وقتی به محمدرضا شاه اطلاع دادند که فردوست به تو خیانت کرده و به خمینی پیوسته است و دارد توی تلویزیون جمهوری اسلامی به تو بدوبیراه میگوید باورش نشد و حاضر نبود در این مورد صحبت کند!!
نمیدانم با کدام منطقی میتوان اینهمه رذالت را توجیه کرد. ما در ایران از این افشین ها و فردوست ها زیاد داریم و باید نسبت به آنها هوشیار باشیم تا بیش از این ضربه نخوریم.
حالا بهتر است سری به روشنفکران و سیاستمداران بزنیم و چند نفر را که نقش های بزرگ در عقب ماندگی ما داشته اند را با هم بشناسیم:
به طور خلاصه خائن کسی است که آگاهانه و درحالیکه حقیقتی را میداند اما به دلایل منافع فردی یا گروهی یا ایدئولوژیکی یا ... آن حقیقت را به جامعه نمیگوید و عرضه نمیکند. این صفتی است که دقیقا در مورد به اصطلاح روشنفکران ! ایرانی معاصر کاملا صدق میکند .
فایل زیر را بشنوید تا بدانید روشنفکران واقعی و روشنفکران قلابی چه کسانی بوده اند:
عبدالکریم سروش، شیرین عبادی ، اکبر گنجی ، عطاء الله مهاجرانی و سایر همپالکیهای اصلاح طلبشان همگی خود را روشنفکر دینی مینامند. فایل بالا را که بشنوید متوجه میشوید که این افراد تا چه حد مخاطبینشان را احمق فرض میکنند. بعید است خودشان تا این حد احمق باشند که نفهمند عبارتی بنام روشنفکر دینی در واقع چیزی شبیه جوک بیشتر نیست .
اجازه دهید قبل از هرچیز سخنان یک روشنفکر دینی و رییس همه روشنفکران دینی را با هم بشنویم تا ببینیم چقدر این روشنفکرها به فکر آزادی و دموکراسی هستند! ببینید این مردک روباه صفت با چه وقاحتی این سخنان را به زبان میاورد و خجالت هم نمیکشد
بسیار بسیار دیدنی و شنیدنی است
درمورد فریب الله خاتمی در این لینک بیشتر خواهید خواند
بازرگان که عده ای هنوز سعی میکنند خطاهایش را تبرئه کنند علاوه بر خیانتی که بابت دست بوسی هایش برای خمینی و آوردن او به ایران مرتکب شد بطور مداوم درست مانند شریعتی چرندیاتی در مورد اسلام و قرآن میگفت و آنها را با علم و تکنولوژی مرتبط میدانست.
درمورد ابراهیم یزدی در این لینک بیشتر بخوانید
نمونه بسیار جالبی از چرندگویی روشنفکرنمایان را در این بخش از سخنان اکبر گنجی ( یکی دیگر از ماله کشان اسلام ) در این فایل بشنوید که واقعا خنده دار است!! درست مثل بقیه روشنفکرهای قلابی(مثل توده ایها) او هم دائم یک مشت لغت را پشت هم ردیف میکند بدون آنکه معنی درستی را به خواننده منتقل کند. در حالیکه در مورد اسلام سفسطه میکند شاید بیست بار کلمه "تبیین" را در چند خط بکار برده است!! نمیدانم خودش معنی کلمه تبیین را میداند یا خیر !
و اما ببینیم در بین اساتید دانشگاه مان(!) چه در و گهر هایی را داشته و داریم!! :
محمد ملکی که اولین رییس دانشگاه منصوب شده توسط خمینی پلید بود و با همدستی عبدالکریم سروش انقلاب فرهنگی را به راه انداخت و اساتید و دانشجویان را فلع و قمع کرد ، حالا پس از سی سال به چنگال همان انقلاب عزیزش گرفتار آمده و تازه یادش افتاده که در جامعه بیعدالتی هم هست!! فقط و فقط چون منافع خودش بخطر افتاده شروع به گفتن "بعضی حرفها" آنهم باز در چارچوب اسلام کرده که در فایل فوق خواهید شنید.
ناصرپورپیرار یکی از قلم به مزدهای جمهوری اسلامی است که برای ماله کشی در مورد اسلام و حمله اعراب به ایران شروع به نوشتن یک سری دروغ های تاریخی کرده است و در آن نوشتارها سعی کرده مثل علی شریعتی اسلام و اعراب را مهربان نشان دهد و بگوید ایرانیها با آغوش باز! از آنها استقبال کردند.
حال سری به انگلهای جامعه یعنی آخوندها بزنیم :
اکنون یکی از آخوندها را که به نظر من همگی بیگانه و تازی هستند را در اینجا بعنوان نمونه میاورم. کسی که به او استاد شهید میگویند. ببینید یک روحانی که استاد و معلم مسلمین بوده است چنین جانوری بوده است و خودتان حساب کار بقیه این جانوران را بکنید :
حال نگاهی به بعضی آدمهای مشهور و جهانی خودمان کنیم تا ببینیم در میان آنها چه جواهراتی! بوده است :
در این فایل خواهید شنید که شیرین عبادی چگونه همه زنها را مثل خودش احمق فرض کرده است . وقتی این فایل را بشنوید متوجه میشوید که این زن چقدر حقیر است.
شیرین عبادی قطعا این مطالب را در مورد قرآن و اسلام میداند و اینکه اینهمه تحقیر در مورد زن را میپذیرد و سعی میکند هنوز اسلام و قرآن را زیبا و منطقی!!! جلوه دهد . جز اینکه بگوییم این زن ، یک مزدور و خودفروخته اسلامیون است چه میتوان گفت؟
و در پایان سری هم به جامعه هنرمندان بزنیم تا این پازل را تکمیل کنیم :
در میان هنرمندان نسل قبل ما که همگی پرورده دوران پهلوی و آزادیهای اجتماعی آن دوران بودند نیز متاسفانه تعدادی بخاطر منافع شخصی در برابر خمینی زانو زدند که در میان آنها یکی از بدترین کارنامه ها را گوگوش به خود اختصاص داده است . این خواننده معروف که در سال آخر دوران پهلوی حتی برای روز تولد ولیعهد به کاخ رفته و برای خانواده شاه آهنگ خوانده بود ناگهان با ورود خمینی تغییر چهره داد .
البته وقتی به مرور نفرت ایرانیان از خمینی افزایش یافت طرفداران گوگوش سعی کردند این افتضاح را ماست مالی کنند و این کار او را به نحوی توجیه کنند.مثلا گفتند شاعر این شعر محمد صالح علا بوده که پس از فوت پدرش که او را "آقا" مینامیده این شعر را برای پدرش سروده و ربطی به گوگوش نداشته !!
دروغ بودن این ادعا را با نگاهی به متن شعر میتوان فهمید. اولا در یکی از ابیات ، گفته میشود "من کنیز زنگی ام که ..."!! حالا باید پرسید آیا محمد صالح علا کنیز پدرش بوده ؟! :- )
ضمن اینکه متن شعر خطاب به یک آدم زنده است نه یک فرد که درگذشته باشد. گوگوش خیلی واضح میگوید "عمر و عزتت زیاد" !! حالا چرا باید آقای محمد صالح علا عمر طولانی برای پدر فوت شده اش بخواهد؟؟؟؟کاملا مشخص است که منظور گوگوش از آقا ، همان جانوری است که در آن زمان همه آقا خطابش میکردند.
این خواننده که همه اعمالش نشان از بیسوادی و بی پرنسیپی او دارد یک نمونه از بسیار هنرمندانی است که در این سی سال درست مثل یک آفتاب پرست دائم در حال تغییر چهره دادن هستند . یک روز طرفدار پهلوی است . فردایش ضد پهلوی و عاشق آقایش خمینی میشود . چندسال بعد اصلاح طلب و طرفدار سرسخت فریب الله خاتمی میشود و برای اصلاح طلبان تبلیغ میکند و باز ناگهان یک روز طرفدار شهبانو میشود و با او عکس میگیرد و دوباره روز دیگر به کمپین اکبر گنجی میپیوندد .
همین حرکات او باعث شد که از یک خواننده افسانه ای و محبوب به یک شخصیت سبک و حتی برای عده زیادی منفور تبدیل شود...
او و امثال او اگر دانش سیاسی کافی ندارند میتوانند سکوت کنند... چرا چیزی میگویند که باز قدمی در جهت عقب نگاه داشتن نسل جوان و در نهایت تخریب شخصیت و وجهه خود بردارند؟ ...
به عنوان حسن ختام یک فیلم جالب از یکی از خائنین خرده پا را با هم میبینیم که در آن این شخص شروع به فحاشیهای زشت که لایق خودش و امام و پیغمبرش است به یکی از ازادیخواهان معترض به جمهوری اسلامی میکند. پیشاپیش از همه شما بابت کلمات زشت این فیلم پوزش میخواهم اماباید اینها را دید و اینگونه خیانتکاران را شناخت.